قیمت
ظرفیت تمام شد!
هفت عادت مردمان موثر:
امروز میخواهیم با هم خلاصه کتاب “هفت عادت مردمان موثر” اثر استفان کاوی را بخوانیم.
همه ما دوست داریم موفق شویم و یکی از راههای موفقیت، شناسایی عاداتی است که به ما کمک میکنند.
پیشنهاد میدهم که با خواندن این کتاب، از مسیر کسب عادات برای رسیدن به موفقیت شروع کنید.
این کتاب بیش از ۴۰۰ صفحه دارد اما در اینجا قصد داریم خلاصهای از آن را در چند دقیقه با هم بخوانیم.
کتاب “هفت عادت مردمان موثر” تاکید دارد که موفقیت شامل برقراری تعادل در زمینه اثربخشی شخصی و حرفهای است.
قبل از اینکه بتوانید هفت عادت را بپذیرید، باید درک و تفسیر خود را از نحوه عملکرد جهان تغییر دهید (توجه به تغییر پارادایم).
حد فاصل بین اتفاقات و پاسخ شما در برابر اتفاقات پیش آمده، آزادی شما در انتخاب آن پاسخ قرار دارد.
پنج ایده بزرگ کتاب “هفت عادت مردمان موثر” شامل این موارد است:
افراد فعال روی چیزهایی کار میکنند که توانایی انجام آن را دارند، مدیریت کارها را درست انجام میدهند و کارهای درست را رهبری میکنند، پارادایم راهی برای «دیدن» جهان است، ما جهان را نه آن گونه که هست، بلکه آن گونه که مشروط به «دیدن» آن هستیم، میبینیم، و برای ایجاد تغییرات نسبتاً جزئی در زندگی خود، روی نگرشها و رفتارهای خود تمرکز کنید. برای ایجاد تغییرات کوانتومی مهم، روی پارادایمهای اساسی خود کار کنید.
۷ عادت افراد بسیار موثر شامل فعال بودن، با هدف شروع کردن، مسائل مهم را در اولویت قرار دادن، فکر کردن به برنده شدهاید، ابتدا به دنبال درک باشید تا درک شوید، همافزایی را جدی بگیرید، و با انگیزه و خیلی جدی شروع کنید.
این عادات به شما کمک میکنند تا به موفقیت و اثربخشی در زندگی خود دست یابید.
با در نظر گرفتن پایان، من شروع میکنم.
با یک مقصد روشن در ذهنم شروع میکنم. من معتقدم که میتوانم از تخیل برای ایجاد بینشی از آنچه میخواهم تبدیل شوم، استفاده کنم و از وجدان خود برای تصمیمگیری در مورد ارزشهایی که مرا راهنمایی میکنند، استفاده کنم.
بسیاری از ما به راحتی خود را مشغول میکنیم.
ما سخت کار میکنیم تا به پیروزیها برسیم.
ترفیعات، درآمد بالاتر، شناخت بیشتر بخشی از زندگی ما هستند. اما ما اغلب برای ارزیابی این مشغلهها، پشت پیروزیها متوقف نمیشویم، از خود نمیپرسیم که آیا این چیزهایی که به شدت روی آنها تمرکز میکنیم، واقعاً برای ما مهم هستند یا خیر.
عادت ۲ نشان میدهد که برای هر کاری که انجام میدهم، باید پایان را در ذهن شروع کنم.
من با یک مقصد روشن شروع میکنم.
به این ترتیب، مطمئن میشوم که گامهایی که برمیدارم در جهت درست هستند.
خودآگاهی من به من این قدرت را میدهد که به جای اینکه به طور پیشفرض یا بر اساس استانداردها یا ترجیحات دیگران زندگی کنم، به زندگی خود زندگی شکل دهم.
شروع با در نظر گرفتن پایان نیز برای مشاغل بسیار مهم است.
هدف مدیریت در مورد بهینهسازی، بهرهوری است.
اما رهبر بودن به این معناست که در وهله اول یک چشمانداز استراتژیک درست برای سازمان خود تنظیم کنید و بپرسید: “ما در تلاشیم تا به چه چیزی برسیم؟”
قبل از اینکه من به عنوان فرد یا سازمان شروع به تعیین و دستیابی به اهدافم کنم، باید بتوانم ارزشهای خود را شناسایی کنم.
این فرآیند ممکن است شامل برخی از بازنویسیها باشد تا بتوانم ارزشهای شخصی خود را تعیین کنم.
بزرگترین ترس من را مشخص کنید، سپس تصور کنید که چگونه میتوانید آن را کنترل کنید.
دقیقاً بنویسید که چگونه با آن برخورد میکنید.
برای مدیریت خودمان به بهترین شکل، باید اولین چیزها را در اولویت قرار دهیم.
باید بر اساس اهمیت مسائل، نه فوریت آنها، اقدام کنیم.
در واقع باید به دنبال تعیین ارزشها و اهداف خود برویم و اولویتهای خود را به صورت روزانه و لحظه به لحظه اجرا کنیم.
برای حفظ نظم و انضباط و تمرکز در رسیدن به اهدافمان، باید کارهایمان را در زمان مشخص انجام دهیم و بر اساس ارزشهای خود عمل کنیم.
اگر به مسائل فوری واکنش نشان دهیم و زمان خود را صرف مدیریت بحران کنیم، منجر به استرس، فرسودگی شغلی و عدم کنترل خواهد شد.
گاهی ما به مسائلی تمرکز میکنیم که اصلاً منجر به زندگی غیرمسئولانه ما میشود، مثلاً باعث اخراج از شغل و وابستگی شدید به دیگران میشود.
فعالیتهای مهم بر روی مدیریت شخصی تأثیرگذار است.
این فعالیتها به مواردی مانند ایجاد روابط، برنامهریزی بلندمدت، ورزش، آمادهسازی میپردازد. این همه چیزها را میدانیم که باید انجام دهیم، اما به ندرت انجام میدهیم زیرا احساس فوریت نمیکنیم. باید یاد بگیریم که چگونه به فعالیتهایی که فوری به نظر میرسند، “نه” بگوییم.
همچنین باید بتوانیم به طور مؤثر تفویض اختیار کنیم.
وقتی روی فعالیتهای مهم تمرکز میکنیم، به آینده فکر میکنیم، روی ریشهها تمرکز میکنیم و از وقوع بحرانها در وهله اول جلوگیری میکنیم.
این به ما کمک میکند تا اصل پارتو را اجرا کنیم.
اصل پارتو میگوید 80٪ از نتایج شما از 20٪ زمان شما میآید. همچنین باید همیشه تمرکز اولیه را روی روابط و نتایج و تمرکز ثانویه را روی زمان بگذاریم.
باید به برنده شدن فکر کنید. برای ایجاد روابط متقابل مؤثر، باید متعهد به ایجاد موقعیتهای برد-برد باشیم که برای هر طرف سودمند و رضایتبخش باشد.
حفظ ذهنیت فراوان، توجه، شجاعت، و پشتیبانی از ذهنیت برد-برد نقشهای کلیدی در حل موقعیتهای برد-برد دارند.
بهترین گزینه همواره ایجاد موقعیتهای برد-برد است. با برد-باخت یا باخت-برد، چون یک نفر به آنچه در لحظه میخواهد میرسد، نتایج منفی در آینده خواهد داشت. حفظ ذهنیت فراوان و تأثیر پذیرفتن از رفتار و شخصیت واقعی در حل مسائل برد-برد نقش مؤثر دارد.
باید تمرکز خود را بر روی نتایج، نه روشها، حفظ کرده و به برد-برد تعهد داشته باشید.
در نهایت، همواره به دست آوردن نتایج به عنوان هدف اصلی خود را در نظر داشته باشید.
قبل از اینکه به دیگران مشورت دهیم یا راه حلهایی پیشنهاد کنیم، باید به دنبال درک عمیق دیدگاه آنها با گوش دادن همدلانه باشیم.
این مهارت اساسی به ما کمک میکند تا روابط خود را بهبود بخشیم و به نتایج بهتری دست یابیم.
مثالی که ارائه شد درباره اپتومتریست نشان میدهد که بدون درک عمیق مشکلات و نیازهای فرد، پیشنهاد راه حل مناسب نمیتواند بهبودی در موقعیت فراهم کند.
به گوش دادن همدلانه و درک آرزوها و نگرانیهای طرف مقابل، میتوانید ارتباطات خود را بهبود بخشید و به نتایج موفقتری دست یابید.
این تغییر در پارادایم فکری نیازمند زمان و تمرین است، اما میتواند به بهبود ارتباطات و حل مشکلات کمک کند.
هم افزایی، ارزش گذاری تفاوتها در دیدگاه دیگران و خلق فرصتهای جدید از طریق خلاقیت است. با ترکیب عادات ۴ و ۵، میتوانید به برد-برد فکر کنید و با هم افزایی، جایگزینهای جدید ایجاد کنید و روابط خود را بهبود بخشید.
با احترام به تفاوتها و با درک عمیق نیازهای همدیگر، میتوانید به تحول و هم افزایی در روابط و موقعیتهای مختلف دست یابید.
این روند نیازمند زمان، تمرین و اعتماد است، اما میتواند به رشد شخصی و حرفهای شما کمک کند.
هنگامی که از دیدگاه متفاوت شخصی آگاه میشویم، میتوانیم بگوییم:
“عالی است! تو آن را به صورت متفاوت میبینی! لطفاً به من کمک کن تا همان چیزی که تو میبینی را هم ببینم.”
اول از همه، ما به دنبال درک و سپس به دنبال قدرت و سودمندی در دیدگاههای مختلف برای ایجاد فرصتهای جدید و نتایج برد-برد هستیم.
هم افزایی به شما امکانات زیر را میدهد:
– ارزش قائل شدن به تفاوتهای افراد دیگر به عنوان راهی برای گسترش دیدگاه خود.
– رها کردن انرژی منفی و تمرکز بر خوبیهای در دیگران.
– نشان دادن شجاعت در موقعیتهای وابسته به یکدیگر تا دیگران از ایدههای شما بهرهمند شوند و آنها را در این زمینه تشویق کنید.
– تسریع در خلاقیت و پیدا کردن راه حلهای جایگزین که برای همه بهتر باشد.
با احترام به تفاوتها و جستجوی فرصتهای جدید، میتوانید به هم افزایی در روابط و موقعیتهای مختلف دست یابید.
این روند نیازمند زمان، تمرین و اعتماد است، اما میتواند به رشد شخصی و حرفهای شما کمک کند.
برای اثربخشی باید وقت خود را برای بازسازی جسمی، روحی، ذهنی و اجتماعی اختصاص دهیم.
تجدید مداوم به ما اجازه میدهد تا به طور هم افزایی توانایی خود را برای تمرین هر عادت افزایش دهیم.
عادت ۷ حول محور تجدید یا صرف زمان برای “تیز کردن اره” است.
این عادت همه عادات دیگر را فرا میگیرد و با حفظ و تقویت بزرگترین داراییهای شما، شما را آماده میکند.
طبیعت ما چهار بعد دارد و هر یک باید به طور منظم و متعادل تمرین شوند:
– بعد فیزیکی:
هدف از بهبود مستمر فیزیکی این است که بدن خود را به گونهای تمرین دهیم که ظرفیت ما برای کار، سازگاری و لذت را افزایش دهد.
– بعد معنوی:
هدف از تجدید بعد معنوی، رهبری کردن زندگی و تقویت تعهد شما به سیستمهای ارزشی است.
– بعد ذهنی:
هدف از تجدید سلامت روانی ما این است که به گسترش ذهن خود ادامه دهیم.
– بعد اجتماعی/عاطفی:
هدف از نوسازی اجتماعی، ایجاد روابط معنادار است.
با تأکید بر تجدید در هر چهار بعد، میتوانید بهبود در عادات خود را تقویت کنید و به دیگران الهام بخش باشید.
به خود و دیگران با احترام نگاه کنید و به هم فرصتهای جدید و موفقیتهای مشترک را فراهم کنید.
دکتر مهدی نکوئی
دکترای کسب و کاردارای مدرک دکترای کسب و کار از دانشگاه IPAG Bussines School فرانسه
نظرات
متوسط امتیازات
جزئیات امتیازات